فرانتس کافکا

ملیت
چک
تاریخ تولد
3 ژانویه 1883
تاریخ وفات
3 ژوئن 1924
محل زندگی
پراگ
فرانتس کافکا یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانی زبان در سده ۲۰ میلادی بود.
وی در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ به دلیل بیماری سل دارفانی را وداع گفت.
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند ولی ماکس برود به خواسته اش عمل نکرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
آثار کافکا تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میرود.
زندگینامه فرانتس کافکا
فرانتس کافکا در ۳ ژانویه ۱۸۸۳ در شهر پراگ جمهوری چک به دنیا آمد. کافکا در کودکی همیشه از پدر سنگدلش میترسید. او وقتی پسر بچه ای بود در رختخوابش یک لیوان آب درخواست میکند ولی پدر زودرنجش اورا شبانه از رختخواب بیرون میکشد و با لباس خواب در بالکن می اندازد و او تاصبح در آنجا یخ میزند. کافکا میگفت بعد از آن مطیع شدم ولی بدجور از داخل لطمه خوردم. تا سالها بعد از این کابوس در رنج بودم که پدرم میآید و بیدلیل مرا شبانه از رختخواب بیرون میکشد و در بالکن میاندازد. یعنی که برایش هیچ اهمیتی ندارم.
کافکا از بیماریهای بسیاری مثل افسردگی حاد و اضطراب رنج میبرد و در نهایت نیز با پیشرفت بیماری سل، در 40 سالگی از دنیا رفت. تقریبا تمامی رمانهای او نیمه تمام ماندند و تنها داستان بلندش که به آخر رسید «مسخ» است. کافکا پیش از مرگش از دوست نزدیکش «ماکس برود» درخواست میکند تا تمام آثارش را بسوزاند اما خوشبختانه ماکس این کار را نمیکند و کتابهای او را منتشر میکند. «برود» تلاشهای بسیاری انجام داد تا تکههای پراکنده نوشتههای کافکا را درکنار یکدیگر قرار دهد و داستانهای کتاب را به کاملترین شکل ممکن ارائه کند.
کافکا پس از اینکه دیپلمش را گرفت در رشته ی شیمی مشغول به تحصیل شد ولی خیلی نگذشت که آن را به حقوق تغییر داد چون هم، زمان کافی را به او میداد تا در کلاسهای ادبیات آلمانی و هنر شرکت کند و هم اینکه به دلیل آینده بهتری که رشته ی حقوق داشت، پدرش را میتوانست راضی نگه دارد. او در نهایت با مدرک دکترای حقوق از دانشگاه فارغالتحصیل شد. از این پس کافکا هر شغلی را انتخاب میکرد صرفا جهت نان در آوردن و تامین مخارجش بود و بعد از آن به علاقه خودش که نوشتن بود میپرداخت.
کافکا در دوران دانشگاه با «ماکس برود» آشنا شد و این دوستی تا پایان عمر کافکا صمیمانه باقی ماند. در خانه «ماکس برود» هم بود که کافکا با «فلیسه بوئر» آشنا شد و رابطهی عاشقانه بین آنها شکل گرفت. کافکا به مدت پنج سال نامههایی زیبایی برای فلیس نوشت که بعدها به چاپ رسیدند.
یکی از جالبترین نکاتی که دربارهی آثار فرانتس کافکا وجود دارد این است که او در تمام آثارش پدرش را خطاب قرار داده است و سعی کرده در کتابهایش عواطف سرکوب شدهی خودش را به نمایش بگذارد.