نقد و بررسی
در کتاب درمان شوپنهاور، یالوم افکار این فیلسوف آلمانی را از زبان فیلیپ بررسی میکند و به تأثیر رواندرمانی ایدههای او میپردازد. شوپنهاور شخصیتی بود که در زمان حیات خود قدر چندانی ندید و زندگی را در عزلت گذراند. در این کتاب فلسفی ـ روانشناختی، با درسهایی خردمندانه و سخنانی جذاب از آرتور شوپنهاور روبهرو میشویم.
بهعقیده شوپنهاور، «جهان در تصور من است» و ما انسانها همانگونه آن را تجربه میکنیم که «آن را به خود بازمینمایانیم». بهنظر او، رنج انسان ناشی از خواستههای غیرمنطقی او در بازنماییهایی است که ریشه در واقعیت ندارد. از دید شوپنهاور، دلهرههای جوانی و ناخرسندیهای آن بر این فرض استوار است که انسان باید با خوشبختی روبهرو شود. او آن را امیدی واهی و فریبنده میپندارد که موجب ملالت و نارضایتی میشود؛ رؤیاهایی فریبنده از خوشبختی که بهصورت گزینششدهای در خیال ما پرسه میزند و ما بیهوده بهدنبال نسخه اصلی آنها هستیم. شوپنهاور ریاضت و امیدنداشتن به دنیا را میستود و از این منظر، او را با بودا مقایسه میکنند.
یالوم به ظرفیتی پی میبرد که در آثار شوپنهاور برای کاهش رنج وجود دارد. با ریاضت و امیدنبستن به دنیا میتوان بسیاری از توهمات ناشی از نیازها و رؤیاهای فریبنده را نفی کرد؛ تمناهایی مانند شادی، آسایش و روابط که همگی ریشه در نیازهای انسانی دارد، اما در دنیای واقعی کمتر محقق میشود. البته یالوم از زبان جولیوس به اهمیت روابط، ارتباطات و احساسات و برتری آنها بر منطق و ایدهئالیسم فیلیپ اذعان میکند؛ ایدهئالیسم سختی که ریشه در فلسفه شوپنهاور داشت و تحتتأثیر تفکرات بودیسم بود.
امتیاز و دیدگاه کاربران
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید ثبت دیدگاه